✅اصطلاحات حقوقی را بشناسیم:
هر علمی یک سری اصطلاحات تخصصی دارد که بدون درک آن نمیتوان فهم درستی از مطالب بدست آورد.از آنجایی که علم حقوق بسیار با فقه سر کار دارد،بعضا اصطلاحات فقهی-عربی دشواری دارد که باید تعریف بشوند. اصطلاحات حقوقی قابل احصا نیستند و نمی توان به طور دقیق گفت که علم حقوق چقدر اصطلاح دارد. قواعدحقوقی محدودترند و معمولا ۱۱۰ عدد میباشد که شامل مباحث حقوقی کیفری و مباحث عمومی هستند که در مطلب زیر سعی بر آن شده است که اهم قواعد و اصطلاحات حقوقی گنجانده گردد. در کتاب مقدمه علم حقوق در تعریف قاعده حقوقی آورده شده است: قاعده ی حقوقی قاعده ای الزام آور است که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت بر زندگی اجتماعی انسان حکومت می کند.
#انفساخ: انحلال قهری عقد را گویند.
#مهایات: تقسیم منافع بر حسب زمان.
#مجازات_ترذیلی: مجازاتی که لطمه به افتخار و شئون اجتماعی مجرم بزند.محرومیت از حقوق اجتماعی
#تقاص: به این معنا است که داین حق خود را از اموال مدیون بدون مراجعه به قاضی استیفا کند.
#جعاله: التزام شخص به ادای اجرت معلوم در مقابل عملی اعم از این که طرف معین باشد یا غیر معین.
#اخذ_به_السوم: یک نفر مالی را می گیرد که معاینه کند که اگر خوب باشد بخرد و اگر بد باشد نخرد.
#ایلاء: سوگندی است که زوج یاد کند که همیشه یا بیش از ۴ ماه با زوجه دائم خود مقاربت نکند.
#استفسار: تفسیر و توضیح خواستن.
#معافیت : عفو از حق به معنی چشم پوشی از حق خود به نفع طرف است.
#معاوضه: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ می کند.
#معوض: در عقد معوض مالی که از طرف ایجاب کننده داده می شود معوض نام دارد
#سازش: تراضی (توافق) طرفین دعوی بر فیصله نزاع معین در دادگاه و با دخالت دادرس.
#سبب: خویشاوندی است بین دو نفر که بر اثر رابطه زناشویی به وجود می آید.
#سفیه: کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.
#سقوط: تنزل و از بین رفتن حق را گویند.
#سکنی: حق انتفاع هرگاه به صورت سکونت منتفع در مسکن متعلق به غیر باشد، آن را سکنی نامند.
#سلطه: عبارت است از اختیار قانونی شخص بر اشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر.
#شخص_حقوقی: عبارت است از گروهی از افراد انسان با منفعتی از منافع عمومی.
#شخص_حقیقی: به معنای شخص طبیعی است.
#شخص_طبیعی: اشخاص انسانی را گویند که موضوع حق و تکلیف هستند.
#صداق: مهر.
#صغیر: کسی که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده باشد.
#صلح: عقدی است که در آن طرفین، توافق بر امری از امور کنند؛ بدون اینکه توافق آنها به عنوان یکی از عناوین معروف عقود باشد.
#صیغه: در عقود و ایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ صحیح نیست.
#ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند.
#ضمان: به معنی عقد ضمان است و عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است، به عهده بگیرد.
#طلب: تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد.
#عرف: چیزی که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان است.
#عطف_قانون_به_ما_سبق: یعنی حکومت قانون نسبت به وقایعی قبل از تاریخ وضع و نشر آن.
#عقد: تعهد یک طرف بر قبول امری که مورد قبول طرف دیگر باشد.
#علت: امری است که به محض وقوع آن چیز دیگری بدون اینکه تأخیری رخ دهد به دنبال آن واقع شود.
#عوض: در معاملات معوض هر یک از دو موضوع مورد معامله را گویند.
#عین: اشیاء مادی مستقل.
#غش: از جرایم مربوط به تقلب در کسب است.
#غصب: تصرف در مال غیر به نحو عدوان.
#غیر_منقول: مالی که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد مانند زمین و معدن.
#قرض: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند و طرف او مثل آن را از حیث مقدار، جنس و وصف رد کند.
#شاهد: کسی که شهادت بر امری می دهد.
#شبه_عقد: عبارت است از یک عمل ارادی که قانون آن را منع نکرده و بدون اینکه عقدی منعقد شود، ایجاد تعهد در مقابل غیر کند.
#شخص: کسی که موضع حق قرار گیرد، مانند انسان و شرکت تجاری.
#شرط: امری است محتمل الوقوع در آینده که طرفین عقد یا ایقاع کننده، حدوث اثر حقوقی عقد یا ایقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع کنند.
#قسم: گواه گرفتن یکی از مقدسات بر صدق اظهار خود.
#قصد: مصمم شدن به انجام یک عمل حقوقی از قبیل اقرار، بیع و غیره.
#قولنامه: نوشته ای غالباً عادی حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی درمورد معینی که ضمانت اجرای تخلف از آن، مشخص است.
#قیم: نماینده قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیتدار قضایی در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین می شود.
#گرو : مترادف رهن است. گرودهنده، راهن و گروگیر، مرتهن است و گروگان عین مرهونه را گویند.
#مؤجل: تعهدی که انجام دادن آن، مشروط به رسیدن اجل معین باشد.
#مأجور: به معنای عین مستأجره استعمال شده است.
#ماترک: مالی که با فوت مالک آن و به حکم قانون به وارث تعلق گیرد.
#مالک: صاحب ملک، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضی و صاحب سرمایه در عقد مضاربه.
#مالکیت: حق ا ستعمال، بهر ه برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد.
#مایملک: قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند.
#متصالح: قبول کننده را در عقد صلح گویند.
#مثمن: معوض را در عقد بیع گویند.
#مجنون: کسی که فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است
اگر حداقل یک بار هم درگیر مسائل حقوقی و دادگاه و دادسرا شده باشید، با موجی از کلمات و اصطلاحات حقوقی خاص و گیج کننده روبرو گشته اید که شاید در گفتگو های روزمره خود هرگز آن ها را نشنیده اید.
حال آنکه بسیاری از این اصطلاحات معانی و مفاهیم روانی دارند و بی شک دانستن آن ها به بهتر فهمیدن مسائل حقوقی کمک می کند.
? برای خواندن مطالب بیشتر به سایت ما سر بزنید
? لبنک عضویت در بزرگترین کانال تخصصی حقوقی در تلگرام