✍️«لِعان»
«لعان» در لغت، به معنای دور کردن و راندن است، و در اصطلاح شرعی؛ به نوعی مباهله[۱] بین زن و شوهر گفته میشود.[۲] و این در مواردی است که مرد همسرش را متهم به زنا کند و ادعا کند که این عمل حرام او را دیده، ولی شاهدی ندارد، یا اینکه مرد ادعا کند فرزندی را که زن به او نسبت میدهد، از آن او نیست.
خداوند در این باره میفرماید: «و کسانى که به همسران خود نسبت زنا مىدهند، و جز خودشان گواهانى [دیگر] ندارند، هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او (خودش) قطعاً از راستگویان است».[۳]
برای لعان شرایطی ذکر شده است که از جمله آنها این است که یک: مرد باید همسرش را متهم به زنا کند، ادعای مشاهدۀ این عمل و عدم وجود دلیل را داشته باشد. دو: زن همسر دائمی مرد باشد که با او همبستری داشته است و مشهور به زنا نباشد.[۴] با توجه به این شرایط، اگر مردی به همسرش نسبت زنا دهد، او را به اصطلاح «قذف» کرده، یعنی به او تهمت زنا زده است.
از حکمتهای تشریع لعان این است که زن بتواند این نسبت را با لعان از خود دور کند؛ لذا در زن مشهور به زنا گفتهاند، لعان تحقق نمییابد؛ زیرا او حرمت و آبرویی برای خودش باقی نگذاشته است.
کیفیت لعان اینگونه است که مرد چهار بار خدا را شاهد میگیرد که در نسبت دادن زنا و در نفى ولد، راستگو است و بعد از چهار مرتبه شهادت، این لعن را بگوید: لعنت خدا بر من اگر دروغگو باشم.
در مقابل، زن بعد از فراغ مرد از شهادات و لعن بر دروغگو، چهار مرتبه میگوید: که مرد در این نسبتی که به او میدهد دروغگو است و بعد از آن این لعن را می گوید: لعنت خدا بر من اگر مرد راستگو باشد.[۵]
وقتی لعان در مقابل فقیه جامع شرائط حکم[۶] (حاکم شرع) تحقق یافت، حاکم بین آن دو جدایی میاندازد به گونهای که برای همیشه بر یگدیگر حرام میشوند. بعد از این جدایی زن باید برای ازدواج مجدد، عده نگهدارد. قابل ذکر است که در جدایی بین زوجین با لعان، صیغه طلاق لازم نیست، بلکه خود لعان موجب فسخ است. همانطور که اگر یکی از زن و شوهر مرتد شود، برای جدایی احتیاجی به طلاق نیست و ازدواج آنان فسخ میشود.
اما همانطور که میدانید در شرایط مختلف، زن باید عدههای متفاوتی داشته باشد، مثلا عدۀ زن حامله با عدۀ زنی که شوهرش فوت کرده و این دو با عدۀ زنی که طلاق گرفته است، متفاوت است. اما در جایی مانند لعان که نکاح با فسخ(نه طلاق) از بین میرود نیز گفتهاند که عدۀ چنین زنانی همانند زنان مطلقه است؛[۷] یعنی به اندازۀ سه طهر(پاکی از خون حیض) باید عده نگهدارند.[۸]
____________________________________
[۱]. به معنای ملاعنهُ (یکدیگر را نفرین کردن)؛ جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغه و صحاح العربیه)، ج۴، ص ۱۶۴۳، دار العلم للملایین، بیروت، اول، ۱۴۱۰ ق.
[۲]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینى، سید احمد، ج ۶، ص ۳۰۹، کتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
[۳]. نور، ۶٫
[۴]. مشکینی، میرزا علی، مصطلحات الفقه، ص ۴۵۴، بی جا، بی تا.
[۵]. بهجت، محمد تقی، جامع المسائل، ج ۴، ص ۲۷۴، دفتر معظم له، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
[۶]. همان.
[۷]. البته در مذهب امامیه عدۀ زنی که شوهرش مرتد فطری است، عدۀ وفات میباشد. ر. ک: مغنیه، محمد جواد، الفقه على المذاهب الخمسه، ج۲، ص۴۳۰، دار الجواد، بیروت، ۱۴۲۱ق.
[۸]. علامه حلی، تحریر الأحکام الشرعیه على مذهب الإمامیه، ج ۲، ص ۷۰، مؤسسه طوس للطباعه و النشر، مشهد، چاپ اول، بی تا.
⚖️ گروه تلگرامی موسسه حقوقی و داوری عدل آوران آرسیس
? @arsislaw