#تصرف
✅تصرف و تعارض با سند رسمی مالکیت
اماره تصرف در صورت تعارض با سند رسمی مالکیت، دلیل مالکیت نیست.
شاید زیاد دیده باشید… اینکه پدری صاحب چندین فرزند است و در میان آنها فقط یک پسر داشته باشد که او را همه کاره خود نماید. البته این موارد در زمانهای قدیم بیشتر بوده و در حال حاضر کمتر شده است. داستان امروز ما هم به همین خانوادهها مربوط میشود. داستان به سال ۱۳۴۵ برمیگردد… آقا شهسوار صاحب ۴ فرزند بود. یکی از آنها آقا شاهین است که بعد از فوت پدرش، اداره امور دارایی مرحوم را برعهده گرفت. سه خواهر هم که شیرین و نوشین و شیوا بودند، برای اینکه حرمت خواهر- برداری را نگهدارند، خیلی در مسائل اداره اموال و دارایی پدرشان از برادرشان سوال و جواب نمیکردند. شاید اشتباهشان همین بود که خیلی خودشان را در امور دارایی که ارث همگیشان بود دخالت نمیدادند!!!
یک روز شاهین سراسیمه به خانه آمد و به دو خواهر مجرد و مادرش گفت، باید زمینی که تازه خریدم را به طور صوری به نام شما سه نفر بزنم. اگر این کار را نکنم، دولت بنا بر مقررات اصلاحات ارضی زمین زراعی را از من میگیرد…
کاری نداریم که شاهین در مورد اصلاحات ارضی راست میگفت یا نه. مهم این بود که زمین زراعی را به نام سه خواهر و مادرش کرده بود. از سوی دیگر در سال ۷۳ به موجب وکالتی که از مادر و خواهرانش شیرین و نوشین داشت، زمین زراعی را دوباره به نام خودش زد. ولی سندی که داشت سند عادی یا همان قولنامه بود؛ یعنی هم وکالتنامه سند عادی بود و هم سندی که با آن زمین کشاورزی را به نام خود زده بود. در حالیکه سندی که با آن زمین زراعی را در سال ۴۵ به سه خواهر و مادرش منتقل کرده بود، سند رسمی بود.
بعد از چند سال سه خواهری که در قید حیات بودند، زمین را به آقا شاهرخ فروختند. برادر بزرگتر، آقا شاهین وقتی فهمید که خواهرانش چه کار کردند، خیلی ناراحت شد و به دادگاه مراجعه کرد و از آنها شکایت کرد. شاهین در دادگاه گفت که من مالک اصلی زمین هستم. بعد هم میخواهم سند رسمی که به موجب آن زمین را به نام خواهرانم زدم، باطل شود و خواهرانم مجبور شوند دوباره زمین را از طریق سند رسمی به من منتقل کنند…
دادگاه در مرحله اول حکم داد که حق با آقا شاهین است و معاملهای که در سال ۴۵ بین او، خواهرانش و مادرش برای انتقال زمین صورت گرفته صوری بوده و اصلا نمیخواسته زمین را واقعا به آنها منتقل کند. وکیل خواهران از رایی که صادر شده بود، فرجامخواهی کرد و پرونده دیوان عالی کشور فرستاده شد. دیوان ایراداتی به پرونده گرفت. یکی از اینها این بود که تحقیقات کامل نیست و دوباره باید پرونده رسیدگی شود. بعد از اینکه تحقیقات کامل شد دوباره پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد. سه خواهر گفتند که برادر بزرگمان از ارثیه پدری چیزی به ما نداده بود و میگفت بدهی پدرمان زیاد بوده و همه اش خرج بدهیها شده است. ما هم سکوت کردیم تا رابطه خواهر برادریمان لطمهای نبیند. وقتی که آمد زمین را به نام ما زد و مقداری از دارایی پدرمان هم بالاخره به ما رسید. وقتی که خواستیم زمین را بفروشیم به شاهین نگفتیم؛ چون میدانستیم به هر بهانهای شده زمین را از دست ما درمیآورد و چندین بار گفته بود که زمین را به نام من بزنید. هر چند خودش با سوءاستفاده از وکالت ما زمین را با سند عادی و قولنامه به نام خودش زده بود.
دیوان عالی کشور که پرونده را رسیدگی کرد، اینطور نظر داد اولا مدت وکالتنامه شاهین وقتی زمین را به نام خودش زد تمام شده بود و اصلا وکیل خواهرانش نبوده است. دوما اگر هم وکیل خواهرانش بوده باید با سند رسمی زمین کشاورزی به او منتقل میشد که نشده است. الان که سند رسمی به نام خواهران شاهین است، آنها مالک اصلی محسوب میشوند و قرارداد آنها با شاهرخ کاملا صحیح است. درست است شاهین چندین سال زمین کشاورزی را اجاره میداده اما این دلیل نمیشود که او مالک باشد. این اجاره دادن یکی از مصداق های تصرف است که در صورت تعارض با سند رسمی اعتباری ندارد/سایت مرکز آموزش قوه قضاییه
⚖️ گروه تلگرامی موسسه حقوقی و داوری عدل آوران آرسیس
? @arsislaw