#طلاق
#عسر_و_حرج
✅طلاق از روی ناچاری
اگر ادامهی زندگی مشترک برای زوجه(زن) سخت و مشقتبار شود، او میتواند به دادگاه مراجعه نموده و از قاضی تقاضای طلاق کند. به این وضعیت در اصطلاح حقوقی عُسر و حَرَج گفته میشود. تشخیص اینکه آیا واقعاً وضعیت زندگی به این حد رسیدهاست که دادگاه بخواهد حکم طلاق دو نفر را صادر کند یا خیر، با قاضی است.
در ۲۲ دی ماه سال ۸۸ عالیترین مرجع قضایی کشور یعنی دیوان عالی به پروندهای رسیدگی میکرد که از سال ۸۵ به جریان افتادهبود. گزارش این پرونده و رأیی را که در نهایت صادر شده است، با هم مرور میکنیم.
ماجرا از این قرار است که شوکت خانم و آقا مراد که در سال ۶۵ زندگی مشترکشان را آغاز کرده بودند، پس از ۲۰ سال زندگی مشترک با داشتن سه فرزند، به اختلاف برخوردند. شوکت خانم در طول ۲۰ سال زندگی با اینکه همسرش بیکار بود و اعتیاد داشت، بخاطر فرزندان خود با از خودگذشتگی همه مشکلات را تحمل کردهبود تا بتواند فرزندان سالم و صالحی را تربیت کند. در این مدت او حتی با مشغول شدن به کار آرایشگری و خیاطی سعی کرده که مخارج زندگی خود و فرزندانش را تأمین کند اما آقا مراد در این مدت شغل معلومی نداشته و به همین خاطر نتوانسته هزینههای زندگی خانواده خود را تأمین نماید. مشکل به همین جا هم ختم نمیشد. او اعتیاد هم داشت و همین موضوع باعث شده بود که با همسر و فرزندانش بدرفتاری کند. شوکت خانم بخاطر این وضعیت دیگر پس از ۲۰ سال زندگی طاقتش تمام شد و با ترک کردن خانه و کاشانهی خود، راهی دادگستری شد تا بلکه به زندگی مشترک خود و آقا مراد پایان ببخشد. آقا مراد هم بیکار ننشست و چون دوست داشت همچنان به زندگی با شوکت خانم ادامه دهد، مدام از خود دفاع کرد که اعتیاد نداشته و در جایی مشغول به کار است. آزمایشی هم که در پزشکی قانونی در این خصوص از او گرفته شد، نشان داد که او اعتیاد ندارد. دادگاه براساس تکلیف قانونی خود موضوع آنها را به داوری ارجاع داد و هر یک از طرفین (شوکت خانم و آقا مراد) یک داور معرفی کردند. داور هر دو طرف تأیید نمودند که آقا مراد قبلاً اعتیاد داشتهاست، همچنین قدرت پرداخت نفقه را ندارد و با همسر و فرزندان خود بدرفتاری میکند و اتفاقنظر داشتند که صلاح در این است که این دو نفر از هم جدا شوند. آقا مراد که میخواست زندگی خود را حفظ کند، هر کاری از دستش برمیآمد را انجام داد تا بتواند دادگاه را قانع کند که حکم طلاق را صادر نکند. به همین خاطر از طریق وکیل خود اعتراض کرد و گفت که در حال حاضر در آژانس کار میکنم، هزینههای زندگی همسر و فرزندانم را هم تأمین میکنم و حاضر نیستم همسرم را طلاق دهم. شوکت خانم اما بر خواستهی خودش همچنان پافشاری کرد و گفت که میخواهد آقا مراد مهریه و نفقه او را بپردازد و با توجه به اینکه مواد مخدر مصرف میکند، حضانت پسر ۹ سالهشان را هم به او بدهد. دادگاه هم در سال ۸۶ در همان مرحلهی اول حکم طلاق را صادر کرد. استدلال دادگاه برای صدور حکم طلاق این بود که در سالهای ۷۸ و ۷۹ آقا مراد دو بار به خاطر نگهداری تریاک و مصرف مواد مخدر به پرداخت جزای نقدی و شلاق محکوم شده و علاوه بر این قبلاً هم شوکت خانم بخاطر عدم پرداخت نفقه از او شکایت کرده بوده است و اینها نشاندهندهی این است که شوکت خانم صادقانه صحبتهای خود را بیان کردهاست. علاوه بر این داوران هم نتوانستند میان این دو نفر صلح و سازش برقرار کنند. آقا مراد هم دست از تلاش برنداشت. او مجدداً اعتراض نموده و حرفهای قبلی خود را باز هم تکرار کرد. این را هم باید در نظر گرفت که آقا مراد اگرچه مدام اعتراض میکرد اما خود او به صورت کتبی در دادگاه پذیرفته بود که همسر و فرزندانش را آزار میداده و سپس تعهد میدهد که پس از آن، انجام این امور را ترک خواهد کرد. دادگاه تجدیدنظر با نپذیرفتن اعتراضات آقا مراد، حکم طلاق را تأیید کرد. آقا مراد در مرحله بعدی باز هم به رأی اعتراض کرد که اصطلاحاً به آن فرجامخواهی گفته میشود. دیوان عالی کشور این بار مطابق خواستهی آقا مراد رأی داد و حکم دادگاه تجدیدنظر را که حکم طلاق دادگاه بدوی(نخستین) را تأیید کرده بود، نقض نمود. در این حالت بخاطر اینکه رأی را نقض کرده بود، پرونده را به دادگاه تجدیدنظر دیگری ارجاع داد تا مجددا به آن رسیدگی شود. دادگاه تجدیدنظر این بار حکم طلاق را تأیید کرد. شوکت خانم و آقا مراد باز هم ادعاها و دلایل خود را تکرار کردند و این بار خود دیوان عالی کشور به صورت ویژه به پرونده رسیدگی کرد. منظور از رسیدگی ویژه دیوان عالی هم این است که همه قضات دیوان در جلسهای که به آن هیأت اصراری حقوقی گفته میشود، پرونده را بررسی نموده و نظراتشان را نسبت به آن بیان میکنند. در نهایت پس از بحثهای بسیار، رأیگیری کرده و اکثریت، حکم طلاقی را که دادگاه تجدیدنظر صادر نمودهبود، تأیید کردند. به این ترتیب داستان زندگی آقا مرادی که با اعتیاد خود زندگی را برای همسر و فرزندانش سخت کرده و شوکت خانمی که جانش به لب رسیده است، به پایان رسید.
توجه شود که؛ دلیل دادگاهها بخاطر صدور حکم طلاق مادهای از قانون مدنی است که براساس آن اگر زندگی مشترک وضعیتی را به وجود آورد که ادامهی زندگی را برای زوجه(زن) سخت و مشقتبار کند، او میتواند به دادگاه مراجعه نموده و از قاضی تقاضای طلاق کند. به این وضعیت در اصطلاح حقوقی عُسر و حَرَج گفته میشود. تشخیص اینکه آیا واقعاً وضعیت زندگی به این حد رسیدهاست که دادگاه بخواهد حکم طلاق دو نفر را صادر کند یا خیر، با قاضی است. با توجه به وضعیت این پرونده که سه سال طول کشیده تا به حکم نهایی برسد، مشخص میشود که مطرح کردن این ادعا به این آسانیها هم نیست و بالابردن میزان تحمل و ازخودگذشتگی و همچنین خواست هر دو طرف برای بهبود روابط زناشویی، خیلی زودتر از راههای دیگر به نتیجه میرسد و از پاشیده شدن کانون گرم خانواده نیز جلوگیری میکند. البته حکم طلاق در مواردی که زندگی با زوج برای زوجه سخت و مشقتبار است، صرفاً براساس ماده فوق یعنی ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی صادر نمیشود بلکه ممکن است زن و مرد در عقد ازدواج شرط کنند که اگر زوج(مرد) با همسر خود بدرفتاری نماید به نحوی که زندگی برای او غیرقابل تحمل شود، زن بتواند وکالت در طلاق داشته باشد؛ یعنی اینکه بتواند با مراجعه به دادگاه و اثبات این موضوع که همسرش نسبت به او بدرفتاری میکند و ادامهی زندگی برای او نشدنیاست، خود را مطلقه سازد. این حکم در مادهی ۱۱۱۹ قانون مدنی پیشبینی شدهاست./منبع:پایگاه آموزشی مهداد
⚖️ گروه تلگرامی موسسه حقوقی و داوری عدل آوران آرسیس
? @arsislaw