logo
logo
معانى برخى از اصطلاحات حقوقى

✅معانى برخى از اصطلاحات حقوقى

 

اگر حداقل یک بار هم درگیر مسائل حقوقی و دادگاه و دادسرا شده باشید، با موجی از کلمات و اصطلاحات حقوقى و گیج کننده روبرو گشته اید که شاید در گفتگو های روزمره خود هرگز آن ها را نشنیده اید.

غریب بودن این کلمات و ندانستن معنا و مفهوم این اصطلاحات، بخصوص در مواقعی که در مسائل و گرفتاری های حقوقی و دادگاه ها مطرح شود، موجب هراس و اضطراب در افراد می گردد.

حال آنکه بسیاری از این اصطلاحات حقوقى معانی و مفاهیم روانی دارند و بی شک دانستن آن ها به بهتر فهمیدن مسائل حقوقی کمک می کند. در ادامه برخی از کلمات و اصطلاحات پرکاربرد حقوقی همراه با معنی و مفهومشان ذکر شده اند.

فک رهن👈 خروج مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن.

زیان👈 در معنای ضرر به کار می رود.

زیان دیرکرد👈 به معنی خسارت تأخیر تأدیه (پرداخت) است.

سازش👈 تراضی (توافق) طرفین دعوی بر فیصله نزاع معین در دادگاه و با دخالت دادرس.

سبب👈 خویشاوندی است بین دو نفر که بر اثر رابطه زناشویی به وجود می آید.

سفیه👈کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.

سقوط👈 تنزل و از بین رفتن حق را گویند.

سکنی👈حق انتفاع هرگاه به صورت سکونت منتفع در مسکن متعلق به غیر باشد، آن را سکنی نامند.

سلطه👈 عبارت است از اختیار قانونی شخص بر اشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر.

شخص حقوقی👈عبارت است از گروهی از افراد انسان با منفعتی از منافع عمومی.

شخص حقیقی👈 به معنای شخص طبیعی است.

شخص طبیعی👈 اشخاص انسانی را گویند که موضوع حق و تکلیف هستند.
صداق👈 مهر.

صغیر👈 کسی که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده باشد.

صلح👈 عقدی است که در آن طرفین، توافق بر امری از امور کنند؛ بدون اینکه توافق آنها به عنوان یکی از عناوین معروف عقود باشد.

صیغه👈 در عقود و ایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ صحیح نیست.

ضامن👈 متعهد در عقد ضمان را گویند.

ضمان👈 به معنی عقد ضمان است و عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است، به عهده بگیرد.

طلب👈 تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد.

عرف👈 چیزی که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان است.
عطف قانون به ما سبق: یعنی حکومت قانون نسبت به وقایعی قبل از تاریخ وضع و نشر آن.

عقد👈 تعهد یک طرف بر قبول امری که مورد قبول طرف دیگر باشد.

علت👈 امری است که به محض وقوع آن چیز دیگری بدون اینکه تأخیری رخ دهد به دنبال آن واقع شود.

عوض👈 در معاملات معوض هر یک از دو موضوع مورد معامله را گویند.
عین👈 اشیاء مادی مستقل.

غش👈 از جرایم مربوط به تقلب در کسب است.

غصب👈 تصرف در مال غیر به نحو عدوان.

غیر منقول👈 مالی که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد مانند زمین و معدن.

قرض👈 عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند و طرف او مثل آن را از حیث مقدار، جنس و وصف رد کند.

شاهد👈 کسی که شهادت بر امری می دهد.

شبه عقد👈 عبارت است از یک عمل ارادی که قانون آن را منع نکرده و بدون اینکه عقدی منعقد شود، ایجاد تعهد در مقابل غیر کند.

شخص👈کسی که موضع حق قرار گیرد، مانند انسان و شرکت تجاری.

شرط👈 امری است محتمل الوقوع در آینده که طرفین عقد یا ایقاع کننده، حدوث اثر حقوقی عقد یا ایقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع کنند.

قسم👈 گواه گرفتن یکی از مقدسات بر صدق اظهار خود.

قصد👈 مصمم شدن به انجام یک عمل حقوقی از قبیل اقرار، بیع و غیره.

قولنامه👈 نوشته ای غالباً عادی حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی درمورد معینی که ضمانت اجرای تخلف از آن، مشخص است.

قیم👈 نماینده قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیتدار قضایی در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین می شود.

گرو 👈مترادف رهن است. گرودهنده، راهن و گروگیر، مرتهن است و گروگان عین مرهونه را گویند.

مؤجل👈 تعهدی که انجام دادن آن، مشروط به رسیدن اجل معین باشد.

مأجور👈به معنای عین مستأجره استعمال شده است.

ماترک 👈مالی که با فوت مالک آن و به حکم قانون به وارث تعلق گیرد.

مالک👈 صاحب ملک، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضی و صاحب سرمایه در عقد مضاربه.

مالکیت 👈حق ا ستعمال، بهر ه برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد.

مایملک 👈قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند.

متصالح👈 قبول کننده را در عقد صلح گویند.
مثمن👈 معوض را در عقد بیع گویند.

مجنون👈 کسی که فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است.

محجور 👈 کسی که فاقد عقل یا رشد یا کبر باشد.
محق 👈کسی که ادعای او حق است.

محل اقامت👈 محلی که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد.

مدیون👈 کسی که بر ذمه او تعهدی به نفع غیر وجود دارد.

مستعیر👈 کسی که مال غیر را به عاریه می ستاند.

مستغلات👈اموال غیرمنقولی که مورد بهره برداری توسط مالک آنهاست.
مستودع: مرادف ودیعه گیر.

مشتری👈کسی که در عقد بیع، قبول عقد می کند و عوض می دهد.
مصالح: کسی که در عقد صلح، ایجاب از ناحیه او است.

مضاربه👈عقدی است که به موجب آن یکی از متعاملین سرمایه می دهد، با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند.

معافیت 👈عفو از حق به معنی چشم پوشی از حق خود به نفع طرف است.

معاوضه👈 عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ می کند. معوض👈 در عقد معوض مالی که از طرف ایجاب کننده داده می شود معوض نام دارد.

اصطلاحات حقوقى

🔴 برای خواندن مطالب بیشتر به سایت ما سر بزنید

www.arsislaw.com 🌐

🔴 لبنک عضویت در بزرگترین کانال تخصصی حقوقی در تلگرام

arsislaw@ 🆔

 

موضوعات