logo
logo
عقد بیع و تعریف آن در لغت

متون فقه
✍️تعریف عقد بیع

«عقد» در لغت، به معنای گره زدن، بستن و محکم کردن چیزی است در اصطلاح فقهی عقد عبارت است صیغه مخصوصی که در مقام انشاء مقصدی از مقاصد از قبیل ملکیت-زوجیت و…بکار می رود و دارای دو طرف می باشد یکی طرف ایجاب و دیگری طرف قبول که هر دو از ارکان عقد است و هر کدام بدون دیگری منشا اثر نیستند .چنان که ماده ۱۸۳ق.م عقد را چنین تعریف می کند: عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد به امری نماید و مورد قبول آنها باشد.
وجه تناسب معنی اصطلاحی و معنی لغوی آن است که در اثر انعقاد عقد بین دو نفر رابطه حقوقی ایجاد می شود و آن دو را به یک دیگر مرتبط می سازد .)
اما در معنای اصطلاحی عقد بیع بین حقوقدانان وفقها از متقدمین ومتأخرین اختلاف زیادی است و تعریف های متعددی ازآن شده که ما دراینجا به چندمورد ازآن تعاریف اشاره می کنیم::
علامه محقق حلی چنین تعریفی ارائه داده است که عقد بیع لفظی است که دلالت می کند بر منتقل شدن ملکی از مالک بسوی دیگری بعوض معلوم . وکافی نیست دادوستد بدون صیغه . و شهید اول نیز چنین بیان می کند : عقد بیع عبارت است از ایجاب وقبولی که بر نقل ملک در برابر عوض معلوم دلالت می کند
آیت الله حایری نیز بیع را چنین تعریف می کند که مال معلومی در برابر عوض معلومی از مالک آن به دیگری انتقال یافته که باهم به توافق رسیدند.دکتر سید حسن امامی عقد بیع راچنین تعریف می کند : بیع،عقدی است معوض وتملیکی.عقد معوض عقدی را گویند که دارای دو مورد باشد و هریک عوض دیگری قرار گیرد وبیع از آن عقود بشمار می رود که یکی ازآن دو رامبیع یامثمن ودیگری را ثمن گویند
با این وجود، تعریفی که قانونگذار در ماده ۳۳۸ ق .م ارائه داده است به این قرار می باشد که : ( بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم)
وبه لحاظ اینکه تملیک بر دو نوع است : انشایی و خارجی
تملیک انشایی : موجب انتقال مبیع از طرف بایع به مشتری وانتقال ثمن به بایع نخواهد شد مگر آنکه واجد شرایط صحت مطابق قانون اسلام باشد
تملیک خارجی : تملیکی را گویند که مقررات قانون در آن رعایت شده و نتیجه آن خروج مبیع از ملکیت بایع و دخول در ملکیت مشتری و همچنین ثمن به ملکیت بایع مستقر گردد.
و مقصود از عین ،افاده آن است که منفعت به تنهایی نمی تواندمبیع باشد بر خلاف عوض که باید معلوم باشد اعم از عین یا منفعت . مثل آنکه کتابی را بفروشد به کتاب دیگر و یا به ده تومان نقد. قانونگذار با آوردن کلمه(عین) در این ماده، ممتلزساخته است ؛ زیرا اجاره تملیک منفعت به عوض معلوم است(م ۴۶۶ق .م) و بیع تملیک عین به عوض معلوم می باشد.با وجود این ، گاهأ تشخیص ماهیت عقد دشوار می باشد. یعنی در شک می مانیم که عقد را بیع در نظز بگیریم یا اجاره؟
کلمه معلوم در معنای عرفی بیع تاثیری ندارد . زیرا به معنای عرفی اعم از صحیح وفاسد است و معلوم بودن عوض، شرط صحت بیع خواهد بود نه شرط تحقق معنی عرفی آن.قانون مدنی فرانسه مانند قانون مدنی ایران بیع را عقد تملیکی می داند ودر حقوق رومی بیع ایجاد ملکیت نمی نمود و بایع تعهد به تملیک مبیع نیز نمی کرد)
ایرادی که میتوانیم بر ماده ۳۳۸ ق.م وارد کنیم این است که ماده فوق الذکرتنها عقد بیع تملیکی را در بر می گیرد و عقد بیع تعهدی را شامل نمی شود . از این ایراد چنین نتیجه می گیریم که باید عقد بیع را چنین تعریف کنیم : عقد بیع عبارت است از تملیک عین یا تعهد به تسلیم آن به عوض معلوم.این تعریف صحیح تر به نظر می رسد. .

اقسام بیع

برای بیع اقسام مختلفی را هم حقوقدانان و هم فقها ذکر کرده اند که ذکر همه آنها در اینجا باعث اطاله کلام خواهدشد؛ پس ما دراینجا به برخی ازاین اقسام اشاره می کنیم

اقسام بیع از جهت اعلام ثمن

بیع را از جهت اعلام و عدم اعلام ثمن به چهار بخش تقسیم کرده اند::
بیع مساوَمَه : این نوع بیع که از نظر فقهی با فضیلت ترین نوع بیع می باشد عبارت است ازبیعی که طرفین بر آن اتفاق داشته باشند بدون اینکه بایع خبر دهد که آن کالا را به چه قیمتی خریده است ؛ خواه مشتری بر این امر آگاه باشد یا نباشد .
بیع مرابَحَه : مرابحه معاملهای است که فروشنده قیمت تمام شده کالا(قیمت خرید و هزینه مربوط) را به اطالع مشتری میرساند و سپس تقاضای مبلغ یا درصدی به عنوان سود می‌کند .بیع مرابحه میتواند بهصورت نقد یا نسیه منعقد شود، در صورتی که نسیه باشد بهطور معمول نرخ سود آن بیشتر میشود.
بیع مواضَعَه : در این نوع بیع کالا به مقدار معینی کمتر از سرمایه فروخته می شود؛ بنا براین بایع چنین می گوید(این کالا را به این قیمت خریده ام وبه این مقدار به تو میفروشم)

 

? برای خواندن مطالب بیشتر به سایت ما سر بزنید

www.arsislaw.com ?

? لبنک عضویت در بزرگترین کانال تخصصی حقوقی در تلگرام

arsislaw@ ?

موضوعات